روضه و نوحهٔ عطش
عطش بود و اصغر، عطش بود و اکبر
عطش بود و دختر، عطش بود و خواهر
عطش بود و ایثار و اشک و حماسه
و یک جنگ تحمیلی نابرابر
عطش بود و هفتاد و دو یار عطشان
و سیراب، دشمن، همه، اسب و لشکر
عطش بود و تحریم آب دو رودان
عطش بود و اولاد عطشان کوثر
عطش بود و سقا، عطش بود و خیمه
و شرمِ علمدارِ در خون شناور
عطش بود و مولای عطشان زخمی
عطش بود و غمهای مولای مضطر
عطش، خستگی، داغ، زخم دمادم
نه سایه ، نه سقا ، نه مرهم، نه یاور
عطش بود و گرمای سوزان صحرا
عطش بود و خونگریه های مکرر
عطش بود و خنجر، عطش بود و حنجر
عطش بود و فریاد جانسوز مادر
عطش بود و تنها صدائی شکسته
که فریاد می زد : برادر، برادر
والسلام
زرقان فارس - محمد حسین صادقی، غلام
دهم مردادماه ۱۴۰۲
ما فقط تشنگی را درک کرده ایم نه عطش را،
عطش یعنی تشنگی در حد مرگ،
و حسین عطشان بود یعنی مافوق عطش،
عطشان حالتی است که زبان مثل یک تکه چوب خشک میشود با دهان و سر و صورتی پر از گرد و خاک...
چه خوب است ما شیعیان خاص حسین، این حالت را، در عزاداریهایمان کمی تجربه کنیم...
+++++
حالت عطشان ۴ علت دارد
۱- داغ دیدن زیاد که جگر می سوزد
۲- اشک ریختن
۳-تکاپوی زیاد در میدان
۴-زخمهای زیاد
هرکدام از علل بالا آب زیاد می طلبد
یک موقع آدم روزه دار چندین ساعت یا بیشتر تشنه است و می داند یا امید دارد که به آب می رسد، اما تصور کنید فردی داغدیده و مجروح حداقل یک نیمروز گرم در حال جنگ و تکاپو و خونگریه باشد امید به آب رسیدن هم نداشته باشد، البته چنین فردی اگر سایه ای پیدا کند و ساعتی استراحت کند شاید کمی دوام بیاورد اما اگر لحظه به لحظه تلاش و داغ و عطش و زخمهایش زیادتر شود این دیگر نیازی به آنهمه تیغ و شمشیر و خنجر و نیزه و سنگ ندارد، چنین فرد عطشانی در مدتکوتاهی، خود به خود جان می دهد...
صل الله علیک یا اباعبدالله....
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون