هدهد، پیام آور عشق و فرزانگی
hodhod publication
بنام خدا.
با سلام و آرزوی سالی پر خیر و برکت برای همگی. همانطور که همه می دانید فردا سالگرد عروج ملکوتی همسر عزیزم است، سال گذشته در چنین شبی که پر از خاطرات تلخ است شریک زندگیم را از دست دادم و تا ابد داغدارش شدم. نمیخواهم روضه بخوانم و اوقاتتان را آشفته کنم ،می دانم که بی ذکر مصیبت هم دلتان سرشار از غم و اندوه است ولی برای حضرت سیدالشهدا و مصائب حضرت زینب بگریید.
بینهایت ممنونم که در یکسال گذشته با مهربانی، شریک درد و غم ما بودید و امیدوارم در زیارتها و شادی هایتان جبران کنیم.
ختم قرآن در برنامه سالگرد ، در آخرین شب جمعه سال گذشته توسط خواهر عزیزم و تمام شما عزیزان برگزار شد، برای فردا هم بخاطر ویروس منحوس کرونا قرار نیست دور هم جمع شویم ولی از تمام عزیزان خواهش داریم که اگر میتوانید برای تمام انبیا و اولیا وشهدا و اموات مخصوصا سکینه عزیزم، علاوه بر فاتحه و ۱۰۰ صلوات، سوره شریفه یاسین را نیز قرائت فرمائید.
در ضمن از هیچکس توقع حضور در قبرستان نداریم و خواهش میکنیم در خانه بمانید و قانون فاصله گذاری اجتماعی را رعایت فرمائید و در هر حال مواظب سلامتی خود و اطرافیانتان باشید که شهدا و اموات هم راضی ترند انشاءالله. لطفا به دوستانی هم که منتظرند اطلاع دهید.
هوالجمیل
بهشت، خانه نیکوکاران است
با عرض سلام و ادب و تبریک سال نو و آرزوی سعادت و سلامت برای همشهریان عزیزم
همانگونه که مستحضرید «کمپین کمکهای مردمی شهر زرقان» با سرمایه گذاری گروهی از فعالان اجتماعی و معتمدان محلی زرقان که سالها در زمینه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و ورزشی فعالیت خالصانه و عاشقانه داشته اند راه اندازی شده که شدیداً مورد استقبال همشهریان گرامی و نیکوکاران گرانقدر قرار گرفته و خدمات آبرومندانه و قابل توجهی «در کمال محرمانگی و رازداری» به مستمندان و نیازمندان داشته است.
هوالجمیل
از همشهریان محترم و مطلعین گرامی
استدعای تصحیح و تکمیل این متن دارم.
ارادتمند: صادقی 09176112253
مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ (نحل -96)
آنچه در نزد بشر هست ، فنا خواهد شد
آنچه در راه خدا داده ، بقا خواهد یافت
معرفی بیش از یکصد اثر خیر و باقیات صالحات زرقانیها و اسامی نیکوکاران
مردم هریک از شهرهای مختلف جهان، به خصلتی معروف و مشهورند و خصلت مشهور زرقانیها نیکوکاری است و هرکس به طریقی و در حد وسع و توان خویش در امر باقیات صالحات شریک است.ساختن مدرسه، مسجد، حسنیه، حمام، حفرقنات و چاه، احداث آب انبار، تاسیس راه، اهدای زمین، وقف باغات و درختان، احداث حوزه و دانشگاه و بیمارستان و ورزشگاه، برگزاری جلسات قرآن و دعا، تأسیس خیریهها و قرضالحسنهها و حمایت دائمی از آنها ، کمک به ازدواج جوانان، کمک به برگزاری مراسم مختلف مذهبی مانند اعیاد و عزاداریها، تأسیس کتابخانه و کمک به چاپ و نشر کتب مفید، کمک به دانشآموزان بیبضاعت، احداث نمازخانه، احداث خوابگاه و آزمایشگاه و انفاقها و نیکوکاریهای پنهان که کسی جز خودشان و خداوند از آنها با خبر نیست جزو کارهائی هستند که زرقانیها را به صفت نیکوکاری و انفاق خالصانه در راه خدا مشهور کرده است و اینهمه به برکت آموزههای دینی و ولایتی و عاشورائی در وجود مردم زرقان است.
هوالجمیل
آیرونی بر وزن نایلونی به آثار هنری و ادبی طنز اطلاق میشود.
در قفس اینجا دل من شاد نیست
مرغک اندیشه ام آزاد نیست
شاید اینجا آن بهشت گمشده ست
هرچه باشد مثل عشق آباد نیست
اردوی اردیبهشت رنگها
را ، کسی همراه تا خرداد نیست
هر کسی معتاد کوک زندگی است
زنده بودن را کسی معتاد نیست
لحظه ها آبستن مرگند ، آه
لحظه ای آبستن میلاد نیست
مَردم اینجا نه با من دشمنند
دوستی در دفتر اعداد نیست
هر کسی در این تأتر پر شتاب
می کشاند موکت خود را از آب
آسمان اینجا به رنگ دیگریست
چشم هر کس قبر تنگ دیگریست
سنگ اول خورده بر بالت ولی
در فَلاخَن پاره سنگ دیگریست
از پلنگی می گریزی زین دکان
ضامن جانت پلنگ دیگریست
زنگ دل را می زدائی با سرشک
گونه هایت بوم زنگ دیگریست
چشمهای سرمه دارت زاشک و دود
آیرونیهای قشنگ دیگریست
آسمان، دانی در اینجا رنگ چیست؟
زانچه بالاتر نه رنگ دیگریست
کَس نداد اینجا سلامم را جواب
عابری تف کرد صبحم را در آب
چشمه ها گریان دیدار منند
چشم های قریه ، بیمار منند
در نگاه گله خود را دیده ام
بی زبانان عاشق زار منند
قلب چشم انداز ، آنجا می طپد؟
یا طپش های دل یار منند
پنجه های پیچک همسایه ها
دزدکی بر روی دیوار منند
عطر خیس کاهگل عطر قنات
مایۀ تخمیر اشعار منند
در سرم غوغای پرواز است، آه
کاکلی ها بر سپیدار منند
آهِ گرم روستائی ، آه آه
مُردم از سرما ، کجائی آه آه
دشمن من ، شهر نه ، شهریت است
با محبت ، چرخ در ضدیت است
چرخ بی روح است و آخر مقصدش
دوزخ ملیت و مادیت است
هر که را دیدم اسیر چرخ چاه
سوی قبر خویش در جدیت است
آن تمدن ، آن سراب آرزو
جنگل ماشینیِ وحشیت است
نیست صنعت وحشی و خونخواره، لیک
سارقش خونخوار و وحشی نیت است
این که میمیرد به روی دست شهر
نیست طفل ده که انسانیت است
آی شهری ها که دادم بیمتان
کوزۀ سبز دلم تقدیمتان
گرچه من در آهنستانم هنوز
گرچه در یک باجه زندانم هنوز
گرچه بهر رونق سلولها
خود نه سیمان ساز، سیمانم هنوز
گرچه میزی را به من بخشیده اند
بر صفا سوگند، چوپانم هنوز
شعر من هیهای ظهر دشتهاست
داغدار گوسفندانم هنوز
در غروب خسته و غمگین شهر
والۀ آن صبحگاهانم هنوز
گر مرا در جنت المأوا بَرَند
اندر آن دنبال زرقانم هنوز
کوک شو هنگام کار است ای غلام
هستی ات شماطه دار است ای غلام
والسلام – محمد حسین صادقی (غلام)
تهران - اردیبهشت 1370
===============