پیام تقدیر به خاطر حضور در مراسم تشییع و تدفین همسرم - مرحومه حاجیه خانم سکینه خواجه
هوالجمیل
انا لله و انا الیه راجعون
آن یار کز او خانه ما جای پَری بود - سر تا قدمش چون پَری از عیب بَری بود
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش - بیچاره ندانست که یارش سفری بود...
مرگ پایان زندگی نیست بلکه تولدی دیگر در دنیائی بهتر است و همگان چشندۀ این شربت گوارایند اما فراق یاران که از جنس زندگی عاشقانه است حتی به مدتهای کوتاه، طاقت فرسا و جانسوز است و وقتی دیدار مجدد به قیامت باشد سخت تر و جانسوزتر و آنچه قلب بازماندگان را آتش می زند یادآوری خوبی ها و خاطرات مهربانی های یاران سفر کرده است.
آنچه ما را در سوگ همسر عزیزم مرحومه حاجیه خانم سکینه خواجه نشانده یادآوری مهربانی های بی شائبه و دلسوزی های بی حد و حصر آن تندیس مهر و عطوفت است، او که مثل فرشته از بهشت آمده بود و وجود شریفش بهشت را تداعی و تصویر میکرد و با مهر بیکرانش عطر بهشت می پراکند و همیشه از هجر آن وطن مألوف زجر می کشید ولی نهایتاً خداوند جمیل در «عید آسمانی مبعث» او را پس از تحمل چند سال درد و رنج به بهشت خود بازگرداند و ما را در فقدان ظاهری او به ماتم و سوک ابدی نشاند. فرشته ای که در اوج استغنا، تعلق خاطر به این دنیا نداشت و وجودش مظهر خیر و برکت و رحمت بود و با فرزندانم در کنارش احساس بی نیازی از زخارف دنیا میکردیم، عزیز ایثارگری که عاشق قرآن و اهلبیت بود و برای بسیاری از شهیدان خواهری و خدمتگزاری خالصانه و عاشقانه کرده بود و غمی از جنس غربت شهیدان داشت، فرشته ای که جلوۀ جمیل عفاف و فرزانگی بود و خداوند افتخار همدمی و نوکری اش را در این دنیا نصیب این غلام عاشق کرد و بارها از ابتدای تشکیل خانواده در زیارتهای مشترک بویژه در حطیم و بین الحرمین، بزرگوارانه پذیرفت که تداوم نوکری و همدمی اش را در فردوس برین و عوالم بعد در نزد پروردگار برایم شفاعت و ضمانت کند، همدمی که مثل نام زیبایش مظهر آرامش و وقار و طمأنینه بود و مثل فامیل شریفش بزرگوار و رادمنش و سخاپیشه. یار پُر مِهری که در چهل سال گذشته روح پنهان تمام غزلهایم بود و خواهد بود و پس از داغ و فراق سنگینش، آنچه ما را در غم هجران جانسوزش مدد کرد و میکند لطف و محبت بیکران دوستان و اقوام و همسایگان و تمام مردم شریف زادگاه باستانی ام زرقان فارس است که باعث تسلای خاطر بازماندگان شدند، لذا خاضعانه بر خود واجب میدانم از تمام دوستان گرانقدر و آشنایان عزیزم از شهرها و روستاهای اطراف و اکناف از جمله شهرهای چابهار، جیرفت، مشهد، تهران، قم، شیراز، بندرعباس، مرودشت و لپوئی و محلات و روستاهای ابرج، کامفیروز، کربال، بیضا بویژه بندامیر، شیخ عبود، رحمت آباد، شهرک خارا و دودج و شهریار و تمام ادارات و نهادها بویژه امام جمعه محترم حضرت حجةالاسلام و المسلمین ربانی شیرازی، مهندس رحیمی بخشدار محترم و مهندس فروزان شهردار محترم، اعضای محترم شورای اسلامی شهر زرقان، دادگاه و شوراهای حل اختلاف، سپاه و بسیج و نیروی انتظامی، بنیاد شهید، آموزش و پرورش و دبیرستان نمونه دولتی امام خمینی زرقان، بیمارستان شهید مطهری مرودشت، بخش دیالیز بیمارستان امام حسن عسکری (ع) زرقان، انجمنهای ادبی مهرورزان و ستاد شعر عاشورا و زلال کوثر، کانال خبر زرقان، اصحاب مساجد و هیئات مذهبی زرقان که در مراسم جانسوز تشییع، تدفین و مراسم مختلف آن فرشته مجروح بهشتی تسلی بخش خانوادۀ داغدیدۀ ما بودند به مصداق حدیث «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» صمیمانه سپاسگزاری نمایم. همچنین، به حکم ادب و حق شناسی، همراه با تمام بازماندگان از همه عزیزانی که با تلفن، پیامک، ارسال اعلامیه، ایمیل، بنر، درج آگهی در رسانه ها و سایتهای داخلی و خارجی از کشورهای امارات، امریکا، کانادا، آلمان و ترکیه ما را مورد تفقد قرار دادند صمیمانه تشکر و تقدیر میکنیم و از آنجا که بخاطر تألمات روحی فراوان و کثرت بزرگواران، قادر به قدردانی حضوری و تلفنی از تک تک آنها نشدهایم، یک بار دیگر پوزش می طلبیم و دست دعا به امید اجابت به درگاه خداوند بزرگ بلند میکنیم و سلامتی و بهروزی همه آنها را از درگاه خداوند متعال مسئلت داریم و امیدواریم بتوانیم محبت آن عزیزان را در مراسم شادیشان جبران کنیم.
و در پایان، اگرچه تمام اقدامات درمانی به همراه سیل دعاها و نذر و نیازهای همگان در دو سال گذشته برای شفای او اینگونه مستجاب شد ولی راضی به رضای خداوندیم چون مصلحت حق تعالی بر تقرب و عروج عارفانۀ او بود و هر آنچه خداوند بزرگ مقدر و مقرر فرماید هیچ بندهای را توان تغییر آن نیست لذا بر آنچه بر اساس حکمت متعالیهاش می دهد یا میگیرد شاکریم و در هر حال با مدد خودش صبر و شکر میکنیم که بازگشت همه به سوی اوست و اجر صابران و شاکران با خداوند جمیل است که به ما می آموزد که محبتهای خالصانه و بی منت آن مهاجر الی الله را که در زندگیمان حضوری سرسبز و با نشاط داشته و کماکان دارد سرلوحۀ هستی خود قرار دهیم و بی شائبه به تمام بندگان خدا عشق بورزیم تا روح پاک آن فرشته قدسی را در فردوس برین شادتر نمائیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
خانواده های داغدار و عزادار: خواجه، حکیمی، حمزوی، رنجبر، صالحی، زارع، قائدشرفی، قائدشرف، زارعپور، اسلامی نژاد، خدامی، کاویانی، نصیری، خواجه عبدالهی، گلصفتان، چالمه و صادقی
هجدهم فروردین ماه 1398 / سی و سومین سالگرد شهادت برادر شهیدم سردار شهید ابوالفضل صادقی و همرزمانش در عملیات کربلای هشت در شلمچه