فعالیت مجدد انجمن ادبی سید عمادالدین نسیمی
هوالجمیل
فعالیت مجدد انجمن ادبی سید عمادالدین نسیمی
باسلام و عرض ادب
همانگونه که دوستان و همشهریان گرامی مستحضرند انجمن ادبی نسیمی در سال 1379 توسط شاعر گرانقدر مرحوم مهدی بوریاباف (سهیل) تأسیس شد و فعالیتهای ادبی و هنری خود را با حضور پرشور شاعران و هنرمندان زرقان آغاز کرد ولی بخاطر تحصیلات و خدمت سربازی سهیل با وقفه و رکود مواجه شد و پس از فوت جانگداز و دلخراش او در آذرماه 1386 انجمن ادبی نسیمی دچار تعطیلی شد و امروز پنجشنبه 27 آذر 1399مصادف با چهلمین سالگرد تولد او افتخار داریم با عنایت حضرت حق تعالی و با اجازۀ والدین گرامی ایشان و دوستان شاعر و استمداد از روح پاک عارف و شاعر شهید سید عمادالدین نسیمی (عَنقای لاهوت) و با حضور بر آرامگاه بهشتی مرحوم مهدی بوریاباف (سهیل کهکشان معرفت) فعالیت مجدد انجمن ادبی نسیمی – زرقان را به اطلاع دوستان عزیز و علاقمندان محترم برسانیم.
لازم به ذکر است که برای ادامه فعالیتهای مرحوم سهیل با توجه به شهرت جهانی نسیمی برنامه های مختلف کشوری و بین المللی در انواع مختلف ادبی و هنری داریم که بخاطر شرایط نامساعد کرونائی و رعایت پروتکل های بهداشتی فعلاً برنامۀ حضوری نداریم ولی با راه اندازی پایگاه مجازی ضمن دعوت از تمام دوستان و علاقمندان (در سراسر کشور و جهان) استدعا داریم برای همدلی و همکاری و همفکری نظرات و پیشنهادات و آثارشان را به منظور غنی کردن محتوای سایت و پیج انجمن به ایمیل زیر ارسال فرمایند. قبلاً از بذل الطاف تمام عزیزان صمیمانه سپاسگزاریم.
به عنوان شروع دو غزل تصادفی از نسیمی و سهیل تقدیم شما خوبان فهیم و نکته سنج می کنیم:
بادهی صافیتر از یاقوت ناب
ساقی سیمین برم جام شراب آورده است،
آب گلگون چهرهی آتش نقاب آورده است.
چشم خونبارم مدام از شوق یاقوت لبش،
همچو ساغر در نظر لعل مذاب آورده است.
نرگس شهلاش در سر فتنهای دارد عجب،
کز می حسن این چنین مستی و خواب آورده است.
مسکن اهل دل امشب چون چنین شد دلفروز،
گرنه زلفش در دل شب آفتاب آورده است؟
عشق خوبان زاهد سالوس میگوید خطاست،
خواجه بین کز بهر من فکر صواب آورده است.
تا به دور چشم مست یار بفروشد به می،
بر در میخانه مولانا کتاب آورده است.
ای بسا خلوتنشین را بر سر بازار عشق،
موکشان آن طرّهی پرپیچ و تاب آورده است.
پردهی پرهیزگاران پاره خواهد شد، یقین،
از مییی کان غمزهی مست و خراب آورده است.
آمد از میخانه پیغامم که پیر می فروش،
بادهی صافیتر از یاقوت ناب آورده است.
شمع اگر واقف نگشت از سوز جان ما، چرا،
آتش غم در دل و در دیده آب آورده است؟
ای عنان دل ز دستم برده! بازآ کز غمت،
صبر و هوشم رفت و، جان پا در رکاب آورده است.
چون بِه از نظم نسیمی گوهر یکدانه نیست،
جوهری باری چرا دُرّ خوشاب آورده است؟
اطلاعات بیشتر درباره نسیمی و دانلود کتاب عَنقای لاهوت (زندگینامه و برخی از اشعار نسیمی)
آئینِ آئینه
کارم امشب با شرابِ شعرِ ناب افتاده است
از لبانِ تـــو دهـــانم بــاز آب افتاده است
زندگی دور از تو یعنی فصــلِ سـردِ التماس
من که باشم؛تا به پایت آفتــاب افتاده است؟
مرگ یعنی کشفِ چشمانِ تـو در یک جاذبه
از درختِ آسمان وقتی شهــاب افتاده است
بین مرگ وزندگی دور ازتو امشب جانِ من
باز در دستــانِ گیـجِ انتخـــاب افتاده است
ذره ای حـتی نـخواهد مـاند در دنیـای غیب
گر خبـر آرنـد کز رویت حجاب افتاده است
نـامت آوردنـد همـچون آب پیشِ تشنه ای
باز هـم قلـب ضعیفم در شتاب افتاده است
اشتـیــاق و احتیــــاجِ تـواَمانم را بــــبـیـن
آتشِ کاهی که درکـوهی مذاب افتاده است
عالمی را مست انـدازد بـه جــانِ یکـدگــر
ذره ای از تو که بر جان شراب افتاده است
خشکسالی،قحطِ نان و نامِ مــردان بــزرگ
لب بجنبــان،آبـهــا از آسـیاب افتاده است
باز تابیدی در آئینه که این آئین توست
بر سهیل از آفتـابی بازتـاب افتاده است
پرتوهائی از زندگی شاعر فقید مهدی بوریاباف (سهیل)
دانلود صلواتی کتاب سهیل کهکشان معرفت
با آرزوی موفقیت و دیدار شما
محمد حسین صادقی
27/9/1399
09176112253